بازی Ghost of Tsushima

واقعه‌ی سوشیما یکی از عجیب‌ترین و در عین حال تلخ‌ترین حادثه‌های تاریخی در ژاپن است که سوژه‌ی آن، بهانه‌ای شده تا استودیوی Sucker Punch آخرین بازی مهم نسل هشتم پلی‌استیشن 4 را بسازد؛ اثری بی‌رحم، خونین و در عین حال زیبا: بازی Ghost of Tsushima.

Ghost of Tsushima

پس از عرضه‌ی Infamous: First Light، استودیوی ساکر پانچ به یک سکوت عمیق فرو رفت و تا مدت‌ها از آن‌ها خبری نبود تا این‌که در اواخر سال ۲۰۱۶، بالاخره از بازی جدید آن‌ها رونمایی شد. این تیم که اکثرا به ساخت آثار مبتنی بر پلتفرمینگ مشهور است، با گوست آو سوشیما، به سمت ژاپن قرن ۱۳ میلادی رفت؛ تصمیمی عجیب که قدرت ریسک پذیری تیم سازنده را نشان می‌داد. اولین نمایش از گیم‌پلی بازی، شگفت انگیز بود و بسیاری از طرفداران پلی‌استیشن را نسبت به خود امیدوار کرد. حالا که بازی عرضه شده، می‌توان درباره‌اش بیشتر صحبت کرد و تمام جوانب آن را مورد بررسی قرار داد.

بازی Ghost of Tsushima بدون کوچکترین مقدمه‌ای آغاز شده و مجال فکر کردن به بازیکن را نمی‌دهد. در واقع، مخاطب هیچ چیز از گذشته‌ی شخصیت‌ها نمی‌داند اما به سرعت در عمل انجام شده قرار می‌گیرد؛ شروعی سریع و به دور از حاشیه رفتن زیاد که اگر درست مدیریت نمی‌شد، ممکن بود تا بازیکن ارتباط لازم را برقرار نکند. اجازه بدهید تا جریان داستانی به تدریج پیش برود و فلش‌بک‌ها به مرور، گره‌های آغازین را بازی کنند. به خودتان بیایید، مقدمه‌ی یک ساعته‌ی بازی تمام شده و از این‌جا وارد دنیای بزرگ آن خواهید شد. مقدمه‌ی بازی Ghost of Tsushima را دوست دارم اما آن را هم‌رده با آثار بزرگ و برتر پلی‌استیشن در نسل حاضر قرار نمی‌دهم. حالا که از مقدمه گفتیم، بد نیست ببینیم که اصلا پلات اصلی راجع به چیست؟

داستان درباره‌ی حمله‌ی مغول‌ها به جزیره‌ی سوشیما است که در سال ۱۲۷۴ میلادی رخ داد. مغول‌ها دو روز در راه بودند و با کشتی‌های خود به این جزیره رسیدند و تمام مردان آن‌جا را به قتل رساندند و زنان را به اسارت گرفتند. بازی تا حدود زیادی، این واقعه را به درستی شرح می‌دهد فقط با این تفاوت که شخصیت‌های اصلی، زاییده‌ی ذهن خالقان بازی هستند. قهرمان داستان جین ساکای است که پدر خود را در کودکی از دست داده و از آن زمان، راه و رسم سامورایی‌ها را از عمویش فرا گرفته. جین، شخصیت جذابی دارد و به لطف صداپیشگی و موشن کپچر دایسوکه سوجی، به خوبی در مرکز داستان قرار می‌گیرد. او که در شروع داستان، نبرد را به مغول‌ها می‌بازد، سعی می‌کند تا با جمع کردن بهترین و کارکشته‌ترین مبارزان که در اطراف جزیره پراکنده شده‌اند، به جنگ با دشمن اصلی‌اش یعنی ختون خان برود. بازیکن انگیزه‌ی لازم را برای شکست دشمن خود دارد و خوشبختانه، بازی به درستی او را برای شکست دادن حریف قدرتمندش، تهییج می‌کند.

در کنار جین، شخصیت‌های دیگری هم هستند که تیم نویسنده، برای آن‌ها داستان‌های ویژه طراحی کرده تا مخاطب، کمی از فضای اصلی فاصله بگیرد. این شخصیت‌ها یاران جین هستند که هرکدام به خاطر انگیزه‌های شخصی، پا به میدان نبرد گذاشته‌اند؛ یکی از آن‌ها تیراندازی ماهر و زبردست است که شاگرد ارشدش در حال حاضر با مغول‌ها کار می‌کند و دیگری، زنی مسن که تمام خانواده‌اش را از دست داده و حالا به دنبال مسبب آن می‌گردد. داستان این کاراکترها بسیار جذاب نوشته شده و حتی در پاره‌ای اوقات، مسیر اصلی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به عنوان مثال، برای من جالب بود که پایان کشمکش میان ایشیکاوای تیرانداز و شاگردش یعنی توموئه را سریع‌تر کشف کنم.

چینش ماموریت‌های اصلی و فرعی، بسیار هوشمندانه و حساب شده انجام گرفته و با انجام دادن آن‌ها، احساس تلف شدن زمان به مخاطب دست نمی‌دهد. البته اساس شکل‌گیری و نوع ماموریت‌ها، شباهت غیر قابل انکاری با مجموعه‌ی پر طرفدار Assassin’s Creed دارد؛ در واقع هرچه شرکت یوبی‌سافت در این ۱۲ سال، تلاش کرد و به آن نرسید، بازی Ghost of Tsushima در یک پکیج کامل جمع‌آوری کرده و تحویل می‌دهد. از بعد بصری فقط می‌توان به عملکرد تیم سازنده آفرین گفت و آن‌ها را ستایش کرد. مناظر چشم نواز به همراه کارگردانی هنری بی‌نقص، باعث شده تا این عنوان را در بین بهترین‌های سال ۲۰۲۰ از بعد گرافیک قرار دهیم. به طور واضح، سازندگان دست و دل‌بازی به خرج داده‌اند و برای خلق جزیره‌ی سوشیما نه تنها کوتاهی نکرده‌اند، بلکه جزئیات را به بهترین شکل پیاده سازی کرده‌اند. از جنگل‌هایی که به خاطر باد، برگ‌هایشان روی زمین ریخته تا دشت‌های بزرگ که گل‌هایش به هنگام حرکت اسب کاراکتر اصلی، جابه‌جا می‌شوند، همگی باعث شده‌اند تا جلوه‌های بصری بازی Ghost of Tsushima در اوج خود قرار بگیرد. البته شروع بازی هم‌چون فصول زندان در Uncharted 4 چندان گرافیک درخشانی ندارد اما به مرور زمان و با گذشتن از مقدمه‌ی بازی، همه‌چیز تغییر می‌کند. فصل پایانی که در آب و هوای برفی می‌گذرد، به خاطر عدم تنوع رنگ می‌تواند کمی توی ذوق بزند؛ به خصوص که سازندگان در طول چند ده ساعت، انتظار بازیکن را از رنگ‌بندی بالا برده‌اند اما به یک باره، همه‌چیز تغییر می‌کند. البته این بدان معنا نیست که گرافیک اکت سوم از لحاظ فنی مشکل داشته باشد.

 

بازی Ghost of Tsushima اثری اکشن با المان‌های ماجراجویی است اما سازندگان دوست داشته‌اند تا مخاطب، قوی‌تر شدن تدریجی خودش را احساس کند. از این‌رو با خلق یک درخت مهارت (Skill Tree)، به او برای شخصی سازی مهارت‌هایش کمک کرده‌اند. این درخت توانایی، جوانب مختلفی را در بر می‌گیرد؛ به عنوان مثال، تکنیک‌ها به سه دسته‌ی کلی تقسیم می‌شوند که هرکدام برای پیش‌برد و آسان‌تر شدن روند مبارزات، کارآیی مشخصی دارند. مثلا می‌توانید تیر‌های دشمنان را دفع کنید و یا با پرتاب هم‌زمان چاقو، دشمنانتان را به صورت هم‌زمان از پا درآورید. از طرف دیگر، لباس و سلاح‌های شما هم توانایی‌های منحصر به‌فرد دارند و می‌توانند با جمع‌آوری آیتم‌های مورد نیاز، ارتقا پیدا کنند. تمامی این موارد با گشت و گذار شما در محیط و انجام ماموریت‌های خاص امکان‌پذیر هستند؛ به عنوان مثال Mythic Tales که به شما امکان به دست آوردن زره‌های متنوع و قدرتمند می‌دهند، می‌توانند تا حدود زیادی، کارتان را در ادامه‌ی داستان آسان‌تر کنند. برعکس عناوینی مانند دارک سولز، در این عنوان خبری از المان وزن نیست، پس راحت میان زره‌ها سوییچ کنید؛ هرچند که برخی از آن‌ها مانند Samurai Clan Armor و Sakai Clan Armor به واسطه‌ی توانایی‌هایشان، جزو انتخاب‌های اصلی شما خواهند بود. توصیه می‌کنم که زره‌های خود را ارتقا دهید زیرا نه تنها ظاهر آن‌ها تغییر می‌کند بلکه توانایی‌های آن‌ها هم به شکل قابل ملاحظه‌ای افزایش خواهند یافت.

از دیگر نکات جالب گوست آو سوشیما، وجود چارم‌های مختلف است که تا شش عدد می‌توانند روی سلاح شما قرار بگیرند و عملکرد شمشیرتان را تحت تاثیر قرار دهند. این چارم‌ها می‌توانند سرعت بازیابی سلامتی، قدرت ضربه‌ها و یا حتی میزان تشخیص شما توسط دشمنان را شامل شوند که طبیعتا برای هر بازیکن، می‌تواند اهمیت هرکدام از این موارد، متفاوت باشد و به همین دلیل، شیوه‌ی قرارگیری چارم‌ها هم تغییر کند. در ادامه باید به Stance اشاره کنیم که در واقع برگرفته از عنوان Nioh است؛ استنس را باید تغییر حالت مبارزه بدانیم که چه در ظاهر و چه در عمل، روند گیم‌پلی را متفاوت می‌کنند. چهار استنس در بازی تعریف شده که هرکدامشان، چهار ارتقای متفاوت دارند. بازیکن می‌تواند در لحظه بین استنس‌ها سوییچ کند و شیوه‌ی مبارزه‌ی خود را تغییر دهد. بازی Ghost of Tsushima در بخش مبارزات شبیه عناوین هک اند اسلش می‌شود با این تفاوت که استراتژی به هنگام زدن دکمه‌ها نقش مهمی در پیش‌برد بازی ایفا می‌کند. شما باید همواره منتظر حمله‌ی دشمنانتان باشید تا به موقع آن‌ها را دفع کرده و یا جاخالی دهید و پس از آن حمله کنید. نظیر این مورد را بارها در Assassin’s Creed دیده‌ایم و چیز چندان تازه‌ای نیست اما گوست آو سوشیما بیشتر از حمله و دفاع در اختیارتان می‌گذارد. ابزارهای جانبی شخصیت اصلی تنوع قابل قبولی دارند و برعکس بسیاری از عناوین مشابه، بسیار به کار می‌آیند. از دارت‌های سمی گرفته تا نارنجک‌های دودزا می‌توانند در موارد مختلف، شما را وادار به چیدن استراتژی‌های خلاقانه کنند؛ هرچند که به قول عموی قهرمان داستان، شرافت از هرچیزی مهم‌تر است!! سازندگان برای بازیکنانی که راه یک سامورایی را می‌خواهند در پیش بگیرند، پیشنهاد بسیار جذابی دارد: Stand Off. این قابلیت به شما اجازه می‌دهد تا با فریاد زدن، مانند یک سامورایی واقعی جلو رفته و رو در رو، دشمن را به چالش بکشید. در این‌جا همه چیز فرم سینمایی به خود گرفته و بازیکن می‌تواند مبارزه را با یک ضربه‌ی تمام کننده آغاز کند. متاسفانه هنگام Stand Off بارها پیش می‌آید که دوربین دچار مشکل شده و بازیکنان ناخواسته، ضربه بخورند.

منبع : سرگرمی

درباره admin

Check Also

بازی Marvels Spider-Man Miles Morales

اولین دقایق رویداد پر سر و صدای سونی (Sony) در بهار سال جاری بود که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *